سورههای مکی و مدنی قرآن؛ بهانهای دیگر برای فرار از قرآن
در برخی حوزههای علمیه و دانشگاهها رشتهای به نام علوم قرآنی داریم. البته علوم قرآنی را نباید با معارف قرآن اشتباه گرفت. در علوم قرآنی به تاریخ قرآن، مکی و مدنی بودن آیات و ویژگیهای آن، ناسخ و منسوخ بودن آیات، محکم و متشابه بودن آیات و به طور کلی حواشی قرآن میپردازند اما در معارف قرآن به خود مفاهیم متون قرآن میپردازند. به قول حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی؛ علوم قرآنی همانند دویدن به دور استخر است و معارف قرآن همانند شنا کردن داخل استخر است.1 خلاصه با ابراز تأسف فراوان باید گفت که در رشته علوم قرآنی بهخلاف نامش بسیار در حق قرآن ظلم شده است چراکه در این رشته بدون تحقیق کافی در خود متن قرآن، تعبیرات بسیار نابجایی علیه قرآن صورت گرفته است که در اینجا به یکی از موارد از آن که مربوط به مکی و مدنی بودن آیات است میپردازیم.
آقای محمدهادی معرفت مدعی شده که سورههای مکی در مورد اصول دین است و سورههای مدنی در مورد فروع دین است لذا اگر یکی از احکام عملی در سورهای مکی آمد، قابل قبول نیست!!!2
در جواب آقای معرفت و همفکرانش باید گفت که اولاً این حرف به طور کلی غلط است چراکه به عنوان مثال زکات که 30بار در قرآن آمده است، 16بارش در سورههای مکی است و 14بارش در سورههای مدنی است که مشخص میشود اصلاً اینطور نیست که سورههای مکی به فروع دین کمتر پرداخته باشند. منتها آقای معرفت و همفکران وی به خود زحمت خواندن و تحقیق در خود قرآن را ندادهاند و به جای آن به بازگویی مطالب غلط کتب پیشین پرداختهاند و دچار چنین اشتباهاتی شدهاند. ثانیاً بر فرض که احکام عملی بیشتر در آیات مدنی باشد. آیا این دلیلی منطقی برای رد احکام عملی در آیات مکی است؟! این چه منطقی است؟! مثلاً به دلیل اینکه چین بیشتر از هند ابریشم دارد و هند بیشتر از چین ادویه دارد میتوان نتیجه گرفت که ابریشم هند، ابریشم نیست و ادویه چین، ادویه نیست؟! لازم به ذکر است که منطق از دروس مقدماتی حوزههای علمیه است که در دبیرستانها نیز تدریس میشود!
در هر صورت علما و دلسوزان حقیقی اسلام باید هرچه سریعتر از این مطالب غلط و انحرافی که برای دوری از قرآن ساخته و پرداخته شده است تبری جویند. بعید نیست که دستان استعمارگران جهانی در اشاعه این مطالب انحرافی در کار باشد چراکه اینان قرنهاست از قدرت قرآن آگاه هستند و به عنوان مثال در جریان تألیف، چاپ و نشر کتاب «فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب» که هدفش اثبات تحریف قرآن است مدیریت بریتانیا دیده میشود که آیتالله صادقی تهرانی در یکی از سخنرانیهایشان این مطلب را بیان کردهاند.3
1. بند 12 نامه دردمندانه حجتالاسلام قرائتی
2. معرفت، محمدهادی. علوم قرآنی، ص80.
3. علت نوشته شدن فصل الخطاب توسط حاجی نوری
منبع: وبگاه قرآنیان