قرآن همچنان در حوزههای علمیه مهجور است
چندی است که در حوزههای علمیه به منظور تخصصی کردن دروس، رشتههای مختلفی ایجاد شده است و یکی از این رشتهها، تفسیر و علوم قرآن است. بنابراین شاید برخی گمان کنند که دیگر دوران مهجوریت قرآن در حوزههای علمیه به پایان رسیده است. اما حقیقت چیز دیگری است.
اولاً هر مسلمانی میداند که باید کتاب اصلی در تمام علوم اسلامی؛ چه کلامش، چه فقهش، چه اخلاقش و چه عرفانش قرآن باشد و تمام علوم اسلامی باید بر محور قرآن باشند، اما مثلاً در رشتۀ فقه هنوز قرآن در دروس حاشیهای نیز نیست و یک نفر میتواند در رشتۀ فقه حوزۀ علمیه به درجه اجتهاد برسد اما لای قرآن را باز نکرده باشد! و البته همینطور دیگر رشتهها! بسیار زشت است که تنها برای کسانی که میخواهند تبلیغ کنند مختصری از المیزان را تدریس کنیم اما برای خود مجتهدانمان روخوانی قرآن نیز جزء دروس رسمی نباشد!
ثانیاً متأسفانه در همین رشتۀ تفسیر و علوم قرآن نیز کمتر به معارف قرآن میپردازند. از متولیان امر باید پرسید که تاریخ قرآن مهمتر است یا خود معارف قرآن؟! و بعد چرا وقتی وارد معارف قرآن میشوند، قرآن را با قرآن تفسیر نمیکنند؟! انتظار میرفت اقلاً در رشتۀ تفسیر قرآن، تفاسیر قرآن با قرآن الفرقان و المیزان، دروس اصلی باشند چراکه مسلماً تفسیر قرآن با قرآن بهترین روش تفسیر قرآن است و در این روش، الفرقان و المیزان بهترین آثار هستند.
ضمناً تقسیمبندی رشتههای علوم اسلامی در حوزۀ علمیه بسیار سلیقهای انجام شده است و اصلاً مبنای علمی ندارد! بهتر بود آنکه میخواست این کار را انجام دهد اقلاً ابتدا کتاب علوم اسلامی استاد مطهری را میخواند. لازم به ذکر است که عموماً علوم اسلامی را به سه بخش عقاید، اخلاق و احکام تقسیم میکنند. مطمئناً در تمام اینها نیز باید قرآن، محوریت داشته باشد و در حاشیۀ آن از احادیث معصومین که در حقیقت، فهم این بزرگان از قرآن است بهره ببریم، مثلاً رشتۀ شیعهشناسی در حوزۀ علمیۀ شیعه چه معنایی دارد؟! حوزۀ علمیه ما که دانشگاه ریاض نیست! اینکه شیعه بخواهد رشتۀ شیعهشناسی بخواند بیمعناست زیرا شیعه شیعهنشناس نداریم. در کل باید از اعمال سلیقههای خاص دوری کرد تا اسراف نشود.
منبع: وبگاه قرآنیان