اصول فقه از دیدگاه حاجآقا رحیم ارباب
حاجآقا رحیم ارباب اکثر مباحث اصول را زائد میدانستند و از ایشان درباره اصول فقه نقل شده است: «اصول، همۀ علوم را خورد و خودش هم منفجر شد، چون طلاب به اصول فقه روی آوردند و از علوم صرف نظر کردند، اصول فقه هم که فایدۀ چندانی بر آن مترتب نبود، خودش از بین رفت.» (محمدجواد غروی، ۱۳۷۵ ش، ص۹۳).
معظم له، اصولی معتدل بودند یعنی هم به قواعد و هم به روایات بها میدادند. در اصول، همسو با صاحب کفایه نبودند و متمایل به فرائد شیخ انصاری بودند که آمیخته با فقه (و اصولاً فقه) است. فقه را از کتاب جواهر و اصول را از کتاب فرائد درس میگرفتند (محمد ریاحی چالشتری، صص ۴۵ و ۴۷).
حاجآقا رحیم ارباب پیرامون برخی از مباحث علم اصول، دیدگاههای خاصی داشتند که برخی از آنها در ادامه آمده است.
1. مباحث الفاظ را غالباً تطویل بدون طائل و تفصیل بیحاصل، اتلاف وقت و تباهی عمر میدانستند. بر این باور بودند که بسیاری از مسائل مطرح در علم اصول، موجب سلب علمی است که در عرف واضح است و باعث تشکیک در مفهوم الفاظ میشود.
2. آن بخش از اصول فقه را که مستند به کتاب، سنت و برهان عقلی نبود، قبول نداشتند.
3. به انسداد باب علم و حجیت ظن، قائل نبودند و در اینباره از سیدمرتضی و قدما تبعیت میکردند.
4. دربارۀ اخبار آحاد، چنین معتقد بودند که بر طبق اخباری که تواتر معنوی دارند، خبری قابل عمل است که شاهدی از کتاب یا حدیث قطعی الصدور داشته باشد به طوری که علم به صدورش حاصل گردد، هر چند سندش ضعیف باشد و اگر فاقد شاهد کتابی باشد، مورد قبول نیست هر چند سندش هم صحیح باشد.
5. در خصوص «اجماع» بر این باور بودند که از ادله شرعیه خارج است و آن را از محدثات عامه میدانستند (نک: محمدجواد غروری، ۱۳۷۵ ش، صص ۹۲-۹۴؛ محمد ریاحی چالشتری، صص ۴۵-۴۸).
منبع: وبگاه قرآنیان