حوزههای علمیه نیازمند نهضتی قرآنی هستند
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به تازگی، گفتوگویی با آیتالله سیدکمال حیدری در مورد وضعیت قرآن در حوزههای علمیه داشته است که آن مرجع تقلید بزرگوار در این گفتوگو، مطالب بسیار مهمی در تأیید مهجوریت قرآن در حوزههای علمیۀ فعلی بیان کرده است لذا لازم دیدیم برای بیدار شدن آنان که گمان میکنند کتابالله از مهجوریت درآمده است این گفتوگو را در پایگاه قرآنیان بازنشر دهیم که به همین منظور، متن این گفتوگو در زیر آمده است. همچنین میتوانید با کلیک بر اینجا، متن و عکسهای این گفتوگو را در خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) ببینید.
آیتالله العظمی سید کمال حیدری، یکی از مراجع تقلید ساکن قم در گفتوگوی اختصاصی با کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در مورد راه حل رفع مهجوریت قرآن در حوزههای علمیه گفت: ابتدا باید دید در حوزههای علمیه ما، مصدر اصلی معارف دینی، قرآن است یا روایت است. برخی بزرگان شیعه معتقدند قرآن دست ما، ناقص است و به تعبیری میگویند قرآنی که خدا بر قلب پیامبر (ص) نازل کرده بود سه جلد بوده است در حالی که فقط یک جلد آن به ما رسیده است و کاملش دست امام زمان (عج) است و وقتی ایشان ظهور کنند، قرآن سه جلدی را برای ما خواهند آورد، بر این اساس دیگر نمیتوان قرآن را مصدر اصلی معارف دین قرار داد.
وی افزود: بزرگانی از علمای اخباری تشیع مثل محدث استرآبادی و شیخ یوسف بحرانی این حرف را زدهاند و الان نیز برخی در حوزههای علمیه، پایگاههای اینترنتی و شبکههای ماهوارهای همین حرف را میزنند، همچنین از جمله کسانی که این حرف را اقلاً رد نکرده است علامه مجلسی است که در مرآة العقول، جلد 12، صفحه 525 در روایتی الکافی نقل کرده است: «قرآنی که بر قلب پیامبر (ص) نازل شده است 17 هزار آیه بود!» یعنی 11 هزار آیه به دست ما نرسیده است و جالب است که خود علامه مجلسی نوشته است: «خبر صحیح است و واقعاً روشن است که بسیاری از اخبار درست بیان میکند که قرآن ناقص شده است و این اخبار متواتر هستند!» و طبعاً اگر خبری متواتر باشد، قطعی است.
نقد به داخل مؤثرتر است
این مرجع تقلید شیعه بیان کرد: بنابراین وقتی قرآن از مرجعیت بیفتد باید به روایت رجوع کرد و این اتفاقی است که در حوزههای علمیه ما افتاده است البته وضع اهل سنت از تشیع بدتر است اما بحث من فعلاً در تشیع است. متأسفانه برخی پایگاههای مختلف شیعه و سنی صحبتهای مرا به صورت قطعه قطعه پخش میکنند در حالی که این فیلمهای قطعه قطعه شده از حرفهای بنده هیچگونه ارزش علمی ندارد و بعضاً شبهاتی است که بنده در درسهایم نقل کردهام تا آنها را رد کنم اما در آن فیلمهای قطعه قطعه فقط همان شبهه را پخش میکنند و میگویند این نظر آقای حیدری است!
وی در ادامه تصریح کرد: با اینهمه حدود 95 درصد علمای شیعه قبول دارند که قرآن کامل است و از نظر تئوری میگویند قرآن اصل است اما در حوزههای علمیه در عمل، روایت است که محور استنباط قرار گرفته است یعنی در کل کتب فقهی اینطور نیست که ابتدا چارچوب کلی را از قرآن بگیرند و بعداً روایات موافق را بگیرند و روایات مخالف را کنار بگذارند بلکه مستقیماً وارد روایات میشوند و اشکال بنده به همین مطلب است.
این مرجع تقلید قرآنی تأکید کرد: بنده اگر بتوانم نقد مؤثری کنم بیشتر به حوزههای خودمان است زیرا حوزههای اهل سنت علمای خودشان را دارند و با حرفهای بنده کاری ندارند هرچند چند سال نیز در شبکه الکوثر مبانی اهل سنت را نقد کردهام.
وی اظهار کرد: در هر صورت قرآن جایگاه خودش را در مکتب تشیع پیدا نکرده است و در مکتب اهل سنت این مشکل بیشتر وجود دارد زیرا زمانی که حکام بنیامیه و بنیعباس میخواستند ظلم کنند نمیتوانستند به قرآن رجوع کنند چون قرآن در آیه 113 سوره هود، اجازه ظلم را به حکام نمیدهد و در آیات 44 تا 47 سوره مائده نیز آنان را کافر، ظالم و فاسق معرفی کرده است لذا این حکام ظالم به علماء السلطان رجوع میکردند تا برایشان روایاتی جعل کنند که حتی اگر حاکمی ظالم بود باید از او اطاعت شود.
قرآن؛ ثقل اکبر است
این مرجع تقلید ساکن قم گفت: در حوزه علمیه قم با اینکه بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی گذشته است اما بحثهایی که محوریت قرآن داشته باشند به تعداد انگشتان دست نیز نمیرسند و حتی خود قرآن را با محوریت حدیث بررسی میکنند در حالی که در این حوزه هزاران بحث با محوریت حدیث وجود دارد.
وی افزود: برخی میگویند طبق حدیث ثقلین، کتاب الله و اهل بیت (ع) در عرض یکدیگرند پس چرا میخواهید قرآن را محور قرار دهید؟ جواب بنده این است که طبق همین حدیث، قرآن ثقل اکبر است یعنی قرآن بزرگتر است و مسلماً این بزرگتر بودن به معنای وزن بیشتر نیست بلکه به معنای محوریت قرآن است.
جعل در روایات زیاد است
آیتالله العظمی حیدری در ادامه بیان کرد: هیچکس نتوانسته است چیزی از قرآن کم یا به آن اضافه کند، قرآن دست ما همان قرآنی است که بر قلب پیامبر (ص) نازل شده است اما در روایات بسیار جعل شده است مثلاً در منابع اهل سنت در کتاب «الذب الأحمد عن مسند الإمام أحمد» نوشته علامه البانی که در دفاع از کتاب «مسند الإمام أحمد بن حنبل» نوشته شده است حدود 30 الی 35 هزار حدیث وجود دارد و خود علامه البانی که از محدثین بزرگ اهل سنت و بلکه سلفی است نقل میکند که این کتاب از 750 هزار روایت استخراج شده است یعنی حدوداً از هر 25 روایت، تنها یک روایت صحیح یافته است و حتی بعد از او نیز برخی تحقیق کردند و 10 الی 15 هزار روایت دیگر را نیز جعلی یا ضعیف خواندند و جالبتر اینکه در این کتاب فقط 5 هزار روایت از ابوهریره نقل شده است که شخصیتش از نظر حدیثی مشخص است.
وی در ادامه تصریح کرد: در منابع تشیع نیز برخی بزرگان شیعه گفتهاند خیلی (نه اکثر) روایات جعلی داریم مثلاً شهید صدر در رساله عملیهاش با نام «الفتاوی الواضحة» در صفحه 96 آورده است که خیلی از روایات ما مجعول است و اینکه چنین مطلبی را در مقدمه رساله عملیهاش آورده است یعنی آن را برای عموم مردم نوشته است و فقط برای حوزههای علمیه نگفته است در حالی که برخی به بنده ایراد میگیرند که چرا چنین مطلبی را به عموم مردم میگویی. همچنین آقای محمدسعید حکیم از مراجع نجف در «المحکم فی اصول الفقه» جلد سه، صفحه 214 آورده است: «احتمال دروغ در اکثر روایات ما هست» همچنین علامه سید جلالالدین آشتیانی که یکی از شاگردان امام راحل بود تعبیر قابل توجهی دارد، وی در شرح مقدمه قیصری در صفحه 928 آورده است: «بحار الانوار مملو است از احادیث بیاساس، یکی از آن موارد که حدیث و اخبار مجعول زیاد وجود دارد، روایات وارده در مناقب است. بلکه اصل اولیه در آن اخبار، عدم صحت است بواسطه کثرت احادیث مجعوله» یعنی شما هر خبری در بحار الانوار دیدید که مربوط به مناقب، فضائل، معاجز و کرامات ائمه (ع) بود اصل در عدم صحت است لذا علامه آشتیانی معتقد است تنها روایاتی که تشیع و تسنن در پذیرش آن اجتماع کردهاند را بپذیریم.
برخی برداشتشان از سخن معصومین (ع) غلط بوده است
این مرجع دینی تأکید کرد: ما باید قرآن را محور قرار دهیم زیرا اولاً روایات مجعول، زیاد داریم و دوماً بزرگان شیعه و سنی تصریح کردهاند که راویان حدیث، الفاظ معصومین (ع) را نقل نکردهاند بلکه آنچه فهمیدهاند را نقل کردهاند در حالی که آنچه بر ما حجیت دارد الفاظ معصومین (ع) است نه آنچه دیگری فهمیده است مگر اینکه آنچه دیگران نقل کردهاند را به قرآن عرضه کنیم.
وی در ادامه اظهار کرد: علامه مجلسی آورده است که اصحاب پیامبر (ص) و ائمه (ع) که راویان حدیث هستند وقتی پیامبر (ص) یا ائمه (ع) صحبت میکردند مطالب را نمینوشتند، مثل اینکه بنده نیم ساعت برای کسی صحبت کنم و ضبط صوتی هم نباشد بعد آن شخص پس از مدتی برود برداشتش از حرف بنده را بنویسد، در این صورت طبعاً مطالب نوشته شده با سخنان بنده انطباق صددرصدی نخواهد داشت و به آن راوی نیز تهمت دروغگویی نمیزنیم زیرا ممکن است برداشتش غلط باشد هرچند دروغگو نیز در میان آنان بوده است لذا در نهایت راه انطباق صددرصدی احادیث با سخنان واقعی معصومین (ع) عرضه به قرآن است که احادیث اگر مخالف قرآن نبودند پذیرفتهاند.
علامه حیدری در ادامه گفت: اگر در روایات، تنها یک واسطه داشتیم و با یک برداشت مواجه بودیم مشکل چندانی وجود نداشت اما مشکل اصلی این است که روایات ما عموماً پنج یا شش واسطه دارند که هرکدام نیز با فرض راستگو بودن، برداشتشان را برای دیگری تعریف کردهاند لذا با این اوصاف چیز زیادی از الفاظ معصومین (ع) باقی نمانده است.
وی افزود: یکی از اساتید که توجه زیادی روی این مطلب داشت، شاگردانش را که حدود 20 نفر بودند به خط کرد و درِگوشی به نفر اول یک مسئله کوتاه را گفت و از او خواست تا به همین صورت مسئله را به نفر بعدی بگوید و دومی به سومی بگوید تا به گوش آخرین نفر برسد، در نهایت از آخرین نفر پرسید که من در گوش نفر اول چه چیزی گفتم؟ که به قول معروف یک کلاغ، چهل کلاغ شد و قصهای تعریف کردند که هیچ ربطی به اولی نداشت.
به نهضتی قرآنی در حوزههای علمیه نیازمندیم
این مرجع تقلید در مورد راه حل عملی برای مهجوریتزدایی از قرآن در حوزههای علمیه بیان کرد: حدود یک دهه است که در ایران نهضتی به وجود آمده است که به قرائت، تجوید، تلاوت، حفظ و مفاهیم قرآن بها میدهند و صدها بلکه هزاران مؤسسه نیز در این زمینه فعالیت میکنند، ما نیز چنین نهضتی در حوزههای علمیه میخواهیم که مسائل اعتقادی، فقهی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و غیره بر محور قرآن تدریس شود و اساساً این نهضت باید از حوزه شروع شود زیرا حوزه است که مبلغ میفرستد لذا آقایان باید بر محور قرآن تدریس داشته باشند.
جایگاه تفسیر مأثور
وی در مورد تفاوت دیدش با دیگر علمای قرآنی نسبت به قرآن اظهار کرد: روش فهم و تفسیر قرآن مختلف است، یکی از این روشها تفسیر قرآن با روایت است که برخی میگویند اصالت قرآن را قبول داریم اما اساساً باید ببینیم روایات چه میگویند در حالی که این روش مشکلی را حل نمیکند چون همان ابتدایش رجوع به روایت است و بنده این روش را قبول ندارم.
این مفسر قرآن در ادامه بیان کرد: در تفسیر مأثور باید مطمئن باشیم که این اثر از معصوم (ع) وارد شده است که با اشکالاتی که به روایت وارد است نمیتوانیم از ابتدا چنین اطمینانی داشته باشیم. اگر ما خدمت یکی از معصومین (ع) بودیم و ایشان میفرمودند برداشت شما از فلان آیه درست نیست و تفسیرش فلان است در اینجا باید به سخن معصوم (ع) عمل میکردیم اما فعلاً ما در زمان ظهور معصوم (ع) نیستیم بلکه با چندین واسطه مواجه هستیم و تأکید بنده بر این است که مشخص شود مشکل بنده با راوی است نه اینکه نعوذبالله با خود معصوم (ع) مشکل داشته باشم.
کدام روایات پذیرفتهاند؟
وی در توضیح روش پذیرش روایت تصریح کرد: وقتی قانونی در مجلس شورای اسلامی تصویب میشود آن قانون را برای شورای نگهبان نیز میفرستند تا با قانون اساسی تطبیق داده شود و اگر قانون مجلس، مغایرتی با قانون اساسی نداشت میپذیرند، ما نیز به همین شیوه عمل میکنیم که اگر روایت، مخالفتی با قرآن نداشت پذیرفته است.
این مرجع تقلید در ادامه گفت: متأسفانه بسیاری از فتاوای فقهی ما خلاف قرآن است، مثلاً احکام زن را اگر با قرآن بسنجیم میبینیم که حقوق زن داده نمیشود اما اگر با روایت بسنجیم میبینیم که بیش از اندازه هم داده شده است، زیرا قرآن صراحتاً میفرماید که هرکس هرچقدر مسئولیت دارد، همانقدر نیز حقوق دارد، لذا در قوانین جمهوری اسلامی، شروط بسیاری برای زنان در عقدهای جدید گنجاندهاند در حالی که در رسالههای عملیه وجود ندارد و اینها از جای دیگری استنباط کردهاند.
دلیل تکفیر در مذاهب اسلامی
وی در مورد دلیل تکفیر مذاهب اسلامی توسط یکدیگر افزود: اصولاً اینکه گفته میشود شیعه و سنی برادرند مربوط به کنفرانسها و به دلیل مسائل سیاسی است اما واقعیت این است که اهل سنت از نظر مبانی کلامی، شیعیان را کافر میدانند، مثلاً در کتاب «المفهم لما أشکل من تلخیص صحیح مسلم» امام قرطبی در عبارتی روشن میگوید: «آنکس که بگوید خلافت ابوبکر شرعی نبوده هم فاسق و هم خاطی است و در مورد اینکه آیا چنین شخصی کافر است یا نه اختلاف است هرچند اظهر، کفر آنان است.» همچنین از نظر بسیاری از بزرگان ما نیز اهل سنت در دنیا و آخرت کافر هستند که علامه مجلسی در بحار الانوار، جلد هشتم، صفحه 369 چنین آورده است و بعضی از علمای ما نیز گفتند اهل سنت در دنیا ظاهراً مسلمان هستند اما به محض اینکه بمیرند حکم کافر را دارند که آقای خوئی چنین نظری داشت.
این متکلم شیعه تصریح کرد: البته اینکه برخی شیعیان نیز همانند گروههای تکفیری، اهل سنت را قتل و عام نمیکنند به دلیل این است که معتقدند ما هنوز به قدرتی نرسیدهایم که آنها را بکشیم وگرنه به محض ظهور امام زمان (عج) همه احکام کفر را جاری میکنیم که علامه مجلسی در همان صفحه 369 جلد هشتم بحارالانوار، اینطور آورده است.
وی بیان کرد: تکفیر اهل سنت علیه شیعیان و تکفیر شیعیان علیه اهل سنت هیچ اصلی قرآنی ندارد بلکه اساساً منبعش روایت است و یکی از مهمترین روایاتی که این اصل را درست کرده است روایات الفرقة الناجیة است که شیعه و سنی این روایات را نقل کردهاند و طبق آن، یهودیان 71 فرقه، نصاری 72 فرقه و مسلمانان 73 فرقه میشوند که از این همه فقط یکی ناجی است و به بهشت میرود و بقیه به جهنم میروند که هرکسی نیز میگوید فرقه ناجیه ما هستیم همانطور که عموماً هرکسی بالای منبر به فرقه خودش میگوید فرقه حقه فلان، یعنی بقیه ضاله و کافر هستند.
این مفسر قرآن تأکید کرد: 90 درصد مشکلات مسلمانان چه میان شیعه و سنی باشد چه میان شیعیان با خودشان باشد و چه میان اهل سنت با خودشان باشد، اگر قرآن را محور قرار دهند حل خواهد شد، مثلاً برخی فقهای ما اقدام به تکفیر عرفا و صوفیان کردهاند که به عنوان نمونه گفتهاند سید حیدر آملی کافر است، حال اگر از این فقها بپرسید بر چه اساسی میگویید چنین افرادی کافرند؟ خواهید دید که استدلالشان قرآنی نیست بلکه اساساً روایی است.
وی گفت: برای وحدت شیعه و سنی به جای بحثهای روایی باید به چارچوبهای قرآن برگردیم زیرا نه اهل سنت روایات ما را قبول دارد و نه ما روایات آنان را قبول داریم در حالی که همه ما یک قرآن را قبول داریم لذا تنها با محوریت قرآن میتوانیم به اتحاد برسیم.
رساله توضیح المسائل قرآنی
این مرجع دینی در مورد دلیل ننوشتن رسالهای قرآنی تصریح کرد: بنده هنوز رسالهای بر اساس فقه قرآنی ننوشتهام اما همانطور که شاهد هستید بنده را تخریب شخصیت کردهاند اگر رساله قرآنی مینوشتم چه میشد؟ و متأسفانه چنین رفتاری از داخل شده است، هرچند اگر توفیق شود رسالهای بر مبنای فقه قرآنی خواهم نوشت.
وی افزود: ظاهر قرآن بر نص روایت، مقدم است یعنی مثلاً اگر ظاهر قرآن، مطلبی را بگوید ولی نص روایت خلافش را بگوید، ظاهر قرآن را میپذیریم چراکه تعیین کننده است، به عبارت دیگر قرآن اصل و روایت فرع است که نتیجتاً اگر فرع با اصل موافق بود یا اقلاً مخالف نبود آن فرع قابل قبول است اما اگر فرع مخالف اصل بود آن فرع قابل قبول نیست، از جمله احکام مخالف قرآن در مورد حقوق زن است مثلاً اینکه زن از زمین ارث نمیبرد مخالف قرآن است اما به دلیل اینکه در روایات آمده است که زن از زمین حق ندارد متأسفانه در رسالههای عملیه نیز خلاف قرآن فتوا داده شده است.
محوریت با قرآن و مداریت با سنت باشد
این مرجع تقلید شیعه در پایان تأکید کرد: بنده معتقد هستم باید محوریت با قرآن و مداریت با سنت باشد یعنی سنت حول محور قرآن باشد، البته برخی به دروغ میگویند که آقای حیدری حرف عمر را میزند و میگوید: «حسبنا کتاب الله»، در حالی بنده چنین چیزی نگفتم بلکه گفتم و میگویم که سنت حول محور قرآن باشد نه اینکه کلاً سنت را کنار بگذاریم، همچنین اگر بنده در خدمت یکی از معصومین (ع) بودم نمیگفتم شما صبر کنید تا حرفتان را به قرآن عرضه کنم بلکه میگفتم: «سمعاً و طاعةً؛ بچشم»، مشکل فلان شخص این بود که از خود پیامبر (ص) شنید اما اطاعت نکرد در حالی که من فقط میگویم به راوی نمیتوانم اعتماد کنم.
منبع: وبگاه قرآنیان