تبیین پیراهن عثمانی که حسن میلانی علم کرد
چندی پیش، حسن میلانی و نوچههایش، مطالب خلافی را به آیتالله دکتر محمد صادقی تهرانی نسبت داده بودند و برای اثبات مدعایشان، برخی مطالب آیتالله صادقی تهرانی را با حیلۀ تقطیع، پیراهن عثمان کرده و بعد هم کردند آنچه نباید میکردند.
با اینکه در همان زمان، علمای بیدار اسلام، در مقابل حرکات تخریبی این گروه ایستادند، با اینکه مرکز مطالعات فقه قرآنی نیز پاسخ اشکالات حسن میلانی را در کتاب شریف «تبیان» داد و با اینکه حسن میلانی از شدت رسوایی، انتقاداتش از آیتالله صادقی تهرانی را از وبلاگش حذف کرد، اما هنوز شاهد هستیم که برخی نوچههای حسن میلانی، همچنان مطلبی کوتاه و قدیمی، تحت عنوان کذایی «نمونهای از مبانی انحرافی دکتر محمد صادقی تهرانی» را منتشر میکنند!
لذا به منظور اینکه حجت بر این گروه تمام شود، به تبیین آنچه پیراهن عثمان کردهاند پرداختهایم.
شبهۀ یکم: ثقل اکبر از وجود ثقل اصغر کفایت کرده... و قرآن به تنهایی ریسمان نگهدارنده الهی است. (اصول الاستنباط، ۱۶ـ۱۷)
پاسخ شبهۀ یکم: بله، به خدا سوگند ثقل اکبر از ثقل اصغر کفایت کرده، منتها فقط در کلیات دین مبین اسلام، نه جزئیات آن! مثلاً وقتی در قرآن آمده است که نماز را بپا دارید، دیگر نیازی نداریم که معصوم بفرماید نماز را بپا داریم بلکه نیاز داریم معصوم بفرماید هر نماز چند رکعت است.
شبهۀ دوم: قرآن برای ایمان و احکام اسلامی کافی است... هرگز نیازی به بیان احدی ندارد... حتی پیامبر بزرگوار و سایر معصومان علیهم السلام. (ترجمان فرقان، ج۴، ص۱۴۷)
پاسخ شبهۀ دوم: اولاً این کفایت قرآن برای مسائل عقیدتی و عملی نیز مربوط به همان کلیات است وگرنه در جزئیات عقیدتی و عملی قطعاً ما مسلمانان نیازمند بیانات معصوم هستیم؛ ثانیاً به خدا سوگند، قرآن هرگز نیاز به بیان احدی ندارد و این مطلب، منافاتی با این مطلب ندارد که ما همواره نیازمند بیانات معصوم نیز هستیم، زیرا قرآن بر چهار مرتبه است و هر مرتبهاش برای طبقهای از افراد است به عبارت دیگر، قرآن برای هر طبقهای به اندازۀ ظرفیت آن طبقه، بیان و روشن است و نیازی به روشنگر دیگری برای آن طبقه ندارد اما مشخص است آنکه در طبقۀ پایینتر است باید از فهم طبقۀ بالاتر از خودش استفاده کند لذا همۀ غیرمعصومان به بیان معصومان که در بالاترین طبقه هستند نیازمندند.
شبهۀ سوم: در همه قرآن یک واژه وجود ندارد که تبیین معنای آن محتاج به غیر قرآن باشد. (ترجمان فرقان، ج۲، ص۴۱۹)
پاسخ شبهۀ سوم: این نیز مثل مورد قبل است، قرآن در هر مرتبهاش برای اهل آن مرتبه، بیان و روشن است و نیاز به بیانگر و روشنگر ندارد و این مطلب به معنای بینیازی ما از معصومان نیست زیرا معصومین در بالاترین طبقه ایمان قرار دارند و تنها کسانی هستند که همۀ مراتب قرآن برایشان روشن است.
شبهۀ چهارم: همانطور که معصومان از رسول و ائمّه علیهم السّلام تالی تلو قرآنند... ما هم تالی تلو قرآنیم. (پایگاه بلاغ، مجله بینات)
پاسخ شبهۀ چهارم: این همانندی ما و معصومین در تالی تلو قرآن بودن، به معنای این است که امکان پیروی از قرآن، همانطور که برای معصومین وجود داشته برای ما نیز وجود دارد؛ منظور این نیست که ما و معصومین در کیفیت پیروی از قرآن، همردیف هستیم!
شبهۀ پنجم: جز قرآن، دلیل شرعی و تشریعی وجود ندارد. (پایگاه فرقان)
پاسخ شبهۀ پنجم: این مطلب برای شاگردان و پیروان آیتالله صادقی تهرانی روشن است، به جز قرآن، دلیل شرعی و تشریعی نداریم زیرا شخص پیامبر نیز مطابق آیۀ 27 سورۀ کهف، پناهگاه و پایگاهی وحیانی به جز قرآن ندارد، بنابراین در کل میتوان گفت دلیلی به جز قرآن وجود ندارد، نه اینکه ما غیرمعصومان، به بیانات معصومین نیازی نداشته باشیم.
شبهۀ ششم: قال فلان، قال فلان، این قال قالها را کنار بگذارید و با محک اصلی قرآنی، وارد بحث دینی شوید. (پایگاه بلاغ، مجله بینات)
پاسخ شبهۀ ششم: بله، به دلیل اینکه قال فلان قال فلان، تا زمانی که با محک اصلی که قرآن است مورد ارزیابی قرار نگرفته باشند، هیچ حجتی ندارد. به همین دلیل است که معصومین متواتراً فرمودهاند روایات را به قرآن عرضه کنید و آنچه خلاف قرآن بود کنار بگذارید، زیرا روایات جعلی و اشتباه بسیار هستند که هرگز حجت نیستند.
شبهۀ هفتم: ما کاری نداریم که... روایاتی هست یا نیست. برای اینکه محور اوّل و آخرِ اعتصام، قرآن است. (پایگاه بلاغ، مجله بینات)
پاسخ شبهۀ هفتم: بله، اگر دقت کنید متوجه میشوید که آیتالله صادقی تهرانی فرمودندهاند «محور»، نه «مدار». اصولاً حرف اول و آخر ما این بوده، هست و خواهد بود که محور، فقط و فقط قرآن است و سنت را در حاشیۀ قرآن میپذیریم. محوریت، فقط و فقط با قرآن است که ثقل اکبر است و مداریت فقط و فقط با سنت است که ثقل اصغر است.
منبع: وبگاه قرآنیان