توضیح روش فقهی آیتالله صادقی تهرانی
آیتالله صادقی تهرانی در 23 اردیبهشت سال 1386 بیانیهای دادند که در آن بیانیه، برخی نکات روش استنباط یا اجتهادشان در فقه را بیان نمودند. لذا از آن تاریخ، آن بیانیه به انتهای مطلب مربوط به روش فقهی آیتالله صادقی تهرانی در پایگاه رسمی ایشان افزوده شد. متأسفانه چندی پس از فوت ایشان و با تغییر مدیریت پایگاه فرقان، با ادعای جعلی بودن بیانیه سال 1386 توسط این پایگاه1، کل مطلب مربوط به روش فقهی آیتالله صادقی تهرانی از وبگاه رسمی دفتر آیتالله صادقی تهرانی حذف شد! در دیگر پایگاهها نیز عموماً روش استنباط فقهی ایشان به طور ناقص و تنها قسمت انتهایی آن یعنی فقط بیانیه سال 1386 نشر داده شده است لذا در ادامه، متن کامل خلاصۀ روش استنباط فقهی آیتالله صادقی تهرانی آمده است. ضمناً لازم به ذکر است متن کامل روش فقهی آیتالله صادقی تهرانی را میتوان با استفاده از پایگاه وب آرشیو در نسخههای سال 2010 میلادی (مطابق 1389 ه.ش.) پایگاه فرقان بازیابی نمود و همچنین در آرشیو و یکی از مطالب کمتر دیده شده پایگاه البلاغ نیز موجود است که همۀ آنها در انتها رفرنس داده شده است.
«اینجانب ادلۀ اسلامى را ویژه قرآن و سنت دانسته، ولى عقل و اجماع را نه به عنوان دلیل مستقل در مقابل قرآن بلکه تنها به عنوان کاشف از شرع قبول دارم.
یعنى عقل مطلق یا سلیم، در کلیات مىتواند به عنوان کاشف، وسیلهاى براى شناخت حکم الهى باشد. مثلاً قرآن مىفرماید: «و لاتقل لهما اُف» سپس عقل مطلق براساس قیاس اولویت قطعیه نتیجه مىگیرد که: «لاتضربهما». و اجماع و شهرت نیز در صورت عدم مخالفت با قرآن و عدم معارضه با اجماع یا شهرتى دیگر، مشروط به اینکه امامیه آن را نقل کرده باشند مقبول است زیرا کاشف از سنت محسوب مىشود.
درنهایت محور اصلى در همۀ عرصههاى دینى «قرآن» است، زیرا خداى متعال مىفرماید: «و اتلُ ما اوحى الیک من کتاب ربّک لا مبدّل لکلماته و لن تجد من دونه مُلتحداً؛ و بخوان، و پیروى کن آن چه را از کتاب پروردگارت (قرآن) به سویت وحى شده، هرگز هیچ تبدیل کنندهاى براى آن نیست و هرگز به جز قرآن پناهگاهى [رسالتى و وحیانى] نتوانى یافت» (کهف، 27).
بنابر این آیۀ مبارکه، مسلمانان نیز به پیروى از وحى الهى به پیامبر گرامى، هیچ مرجع و پناهگاهى به جز قرآن نخواهند داشت. پس هر حدیثى چه متواتر و یا غیرمتواتر در صورت مخالفت با نص و یا ظاهر مستقر قرآن مردود است، اما حدیثى که اکثر امامیه آن را نقل کرده باشند و معارضى هم نداشته باشد و قرآن هم نفى و یا اثباتى درباره آن نداشته باشد از باب «اطیعوا الرّسول و أولى الأمر منکم» پذیرفته است. و چنین احادیثى هم برگرفته از حروف مقطعه و رمزى آیات قرآن است، که آیۀ 27 کهف، منشأ همۀ احکام را از قرآن مىداند و بس. در نتیجه سنت، برداشتى از رموز قرآن و همان وحى قرآنى در مرحلۀ حقایق یا تأویل است لذا سنت به هیچ وجه در عرض قرآن نیست تا ناسخ آن باشد. و نص و ظاهر مستقر قرآن جز با نص و ظاهر مستقر آن نسخ نمىشود.
در ضمن دلیل ظنى نیز از دیدگاه قرآن مطرود است که آیۀ «لاتقف ما لیس لک به علم؛ آنچه را که نسبت به آن، برایت علمى نیست پیروى مکن» نیز هرگز ویژۀ اصول دین نیست، زیرا این ممنوعیت غیر علم، پس از احکامى فرعى آمده است، بنابرین ظن و گمان هرگز نقشى در احکام الهى ندارد چراکه «انّ الظّنّ لایغنى من الحق شیئاً». اگر هم کتابهایى اسلامى در حوادثى از میان رفته، علم و قدرت و رحمت الهیّه در بیان حجّت بالغهاش از میان نرفته است.
نقش علم رجال نیز، بیشتر در موضوعات است. زیرا جاعلان متونى از احادیث، سندهایى را نیز ساختهاند و در نتیجه، احادیثى صحیح السند! برخلاف نص یا ظاهر پایدار قرآن، به دست ما دادهاند. چنان که در کتاب «غَوصٌ فى البِحار» حدود یکصد و هشتاد جلد کتاب حدیثى شیعى و سنى را برمبناى کتاب و سنت نقد کردهایم.
البته چون عدهاى از پژوهشگران قرآنى اختصار گفتار اینجانب در برخى مباحث نظرى را سبب ایجاد شبهه تعارض بین ادلۀ اصولى قرآنى دانستهاند، تذکر این نکته ضرورى است که اگرچه سخن مذکور صحیح است ولیکن حداقل براى شخص اینجانب در عمل، مسبب نقص فتاوا در ابواب مختلف فقهى نشده است. بنابراین به جهت رفع ابهام صریحاً عرض مى شود که ضرورت، اجماع، شهرت و هر روایتى که مخالف قرآن باشد مردود است اما اجماع، شهرت و هر روایتى که خلاف قرآن نباشد در صورتى که معارضى نداشته و از طریق علماى امامیه به ما رسیده باشد، طبق آیۀ «قل فللّه الحجة البالغة» مقبول است زیرا اگر شارع مقدس با آن مخالف بود حتماً حجتى رسا بر ضد آن براى مکلفان ارسال مىفرمود. و در تعارض دو روایت نیز مرجحات منقول در مقبوله عمر بن حنظله مقبول است. نکات فوق الذکر، نظر قطعى اینجانب دربارۀ نحوۀ به دست آوردن احکام الهى است.»2
آنچه از این متن در مورد حجیت خبر واحد مشخص میشود این است که خبر واحد نیز اگر خلاف قرآن نباشد به عنوان سنت قطعیه مورد قبول است. این پذیرش نیز پذیرش جدیدی از جانب ایشان نیست زیرا در متن بالا از آن با عنوان اختصار گفتار سابق یاد شده است و همانطور که در اینجا گفته شد اخبار صحیح السند را نیز میپذیریم. البته نیک مشخص است که این پذیرش نیز در صورت عدم مخالفت آن روایت با نص یا ظاهر مستقر قرآن و همچنین علوم مطلق است.
1. دلیل طرح این ادعا توسط مدیران جدید پایگاه فرقان این بود که آنان خیال کردند پذیرش خبر واحد الزاماً به معنای پذیرش ظن و گمان در مسائل شرعی است! در حالی که پذیرش خبر واحد صحیح السندی که نه خلاف قرآن است نه خلاف عقل است و نه معارض حدیثی دارد، پذیرش قطعیات است زیرا در مکتب اصولی آیتالله العظمی صادقی تهرانی (رضوان الله تعالی علیه) بر اساس قرآن، اگر چنین حدیثی نیز مورد قبول نبود حتماً حجتی رسا علیه آن ارسال میشد. جالب اینجا است که متأسفانه مدیران جدید به این نکته نیز دقت نکردند که آن متن اصلی در زمان حیات آیتالله العظمی صادقی تهرانی (رضوان الله تعالی علیه) سالها به طور کاملاً مشخص و عیان در پایگاه فرقان وجود داشته است و گمان دست بردن نااهلان در آن منتفی است.
2. خلاصهای از روش فقهی آیةالله العظمی صادقی تهرانی. پایگاه فرقان. بایگانی شده در 4 آگوست 2010؛ خلاصهای از روش فقهی آیةالله العظمی صادقی تهرانی. پایگاه فرقان. بایگانی شده در 10 اکتبر 2010؛ خلاصهای از روش فقهی آیةالله العظمی صادقی تهرانی. آرشیو مطالب پایگاه فرقان در پایگاه البلاغ؛ خلاصهای از روش فقهی آیةالله العظمی صادقی تهرانی. پایگاه البلاغ.
منبع: وبگاه قرآنیان
- ۹۴/۰۲/۱۵