آیا طبق قرآن، شفاعت طلبیدن از مردگان درست است؟
شبههای که از تفکرات اهل سنت و به خصوص وهابیت وارد ذهن برخی از قرآنیان شده این است که آیا واقعاً زیارت قبور و شفاعت طلبیدن از مردگان کاری درست و مورد تأیید قرآن است یا اینکه ریشه در خرافات و حتی شرک دارد؟ در جواب، ابتدا باید پرسید کدام قبور و کدام مردگان؟ قبور افراد عادی یا قبور ائمه یا قبور قاتلان ملعون ائمه؟ اگر قبور افراد عادی مدنظر است که مشخصاً کاری بیهود است، اگر قبور ملعونین مد نظر است که بدیهی است کاری شیطانی است اما اگر منظور، قبور ائمه است در ادامه، آیاتی از قرآن که فصل الخطاب همۀ مسلمین است ذکر میشود تا جواب قطعی مشخص شود.
اصل شفاعت و ویژگیهای کلی شفاعتگران
ابتدا به اثبات اصل شفاعت و ویژگیهای کلی شفاعتگران طبق قرآن میپردازیم. خدای متعال در آیۀ 86 سورۀ زخرف میفرماید:
«وَلَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛
و کسانی [را] که به جای او میخوانند [و میپرستند، آنان] اختیار شفاعت[شان] را ندارند، مگر آن کسانی که آگاهانه به حقّ گواهی دادند.»
از این آیه مشخص میشود کسانی هستند که توانایی شفاعت دارند و از ویژگیهای این شفاعتگران، آگاهی کامل و بر حق به آن چیز و آن کس است که در موردش شفاعت میکنند. پس اصل شفاعت، مسلماً درست است.
مصادیق شفاعتگران
حال به مشخص کردن مصادیق شفاعتگران طبق قرآن میپردازیم. خدای متعال در آیۀ 64 سورۀ نساء میفرماید:
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا؛
و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خدا از او اطاعت شود. و اگر آنان چون به خود ستم کردند، پیش تو آیند، پس از خدا پوشش و آمرزش بخواهند و پیامبر [نیز] برای آنان [از خدا] پوشش بخواهد، همواره خدا را بسی برگشتکنندۀ [بر خودهاشان و] رحمتگر بر ویژگان مییافتند.»
از این آیه نیز مشخص میشود از جمله شفاعتگران، پیامبر اسلام هستند که شفاعت ایشان نقش بسیار مهمی در پذیرفته شدن توبه دارد تاجایی که رعایت هر سه مورد نزد پیامبر بودن، آمرزش خواستن از خدا و همچنین آمرزش خواستن پیامبر از خدا برای شفاعت شونده؛ تضمین کننده توبه است.
همچنین خدای متعال در آیات 26 تا 28 سوره انبیاء میفرماید:
«وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَـٰنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ، لَایَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ، یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَىٰ وَهُم مِّنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ؛
و گفتند: [خدای] رحمان فرزندی برگرفته. او منزّه است، بلکه [آنان] بندگانی گرامی شدهاند. در سخن بر او پیشی نمیگیرند، حال آنکه تنها به دستور او کار میکنند. آنچه پیش رویشان و آنچه پشت [سر]شان است میداند، و جز برای کسی که [او] رضایت دهد شفاعت نمیکنند، حال آنکه از بیم او با تعظیم [وی] هراسانند.»
از این آیات نیز مشخص میشود که برخی پیامبران قبل از اسلام نیز از جمله شفاعتگران هستند، بنابراین مشخص میشود که ائمه نیز از جمله شفاعتگران هستند چراکه همانطور که اینجا بحث شد، ائمه، وارثان قرآن هستند ولی پیامبران قبل از اسلام، صاحبان یا وارثان کمتر از آن بودند فلذا مقام عصمت ائمه و وظایف ولایی آنان از پیامبران قبل از اسلام نیز بالاتر و بیشتر است. همچنین در آیه آمده است که اینان جز برای کسانی که خدای متعال اجازه دهد شفاعت نمیکنند بنابراین شفاعت این حضرات خود مساوی با پذیرفته شدن آن است.
جایگاه مردگان در امر شفاعت
حال به مسأله اصلی میرسیم که مگر ائمه که صاحبان قبور هستند در قید حیاتند که بتوانند برای ما شفاعت کنند؟ مسلماً ائمه نیز همانند هر بشر دیگری که از دنیا رفته است حیات جسمانی ندارند و علائم حیات از آنان قطع شده است وگرنه که اصلاً دفن نمیشدند اما مسأله اینجا است که این قطع علائم حیاتی در مورد آنان تا چه حد دست آنان را از دنیای ما کوتاه میکند؟ آیا همانطور که دیگر در این دنیا حیات مادی ندارند، حیات معنوی نیز ندارند و مانند افراد عادی که در برزخ به خواب میروند، اینان نیز قهراً دچار خواب هستند؟
خدای متعال در آیات 169 و 170 سورۀ آل عمران میفرماید:
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ، فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ؛
هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند، مردگان مپندار، بلکه زندگانی هستند [که] نزد پروردگارشان روزی داده میشوند؛ حال آنکه به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که [هنوز] به آنان (از پی ایشان) نپیوستهاند طلب بشارت و نوید میکنند که نه بیمی بر ایشان است و نه ایشان اندوهگین میشوند.»
براساس این آیات، مشخص میشود هرکسی در راه خدا کشته شود در برزخ به خواب نمیرود بلکه حیات کامل برزخی دارد یعنی حیات اینان بدین گونه است که دارای شعور هستند زیرا شادی میکنند. همچنین از اوضاع کسانی که در دنیا هستند باخبر هستند زیرا برای کسانی که در دنیا در پی ایشان هستند نیز خوشحالند. حال که عموم کشته شدگان در راه خدا اینچنین حیات، شعور و آگاهی از دنیا دارند، آیا منطقی است فرض کنیم ائمه صاحب قبر که علاوه بر کشته شدن همۀ آنان در راه خدا، در نوک قله عصمت و ولایت نیز قرار دارند، حیات نداشته باشند یا چیزی از ما نفهمند؟! مسلماً حیات دارند و میفهمند و چطور کسانی که در ناز و نعمت هستند و از ما خبر دارند نتواند برای ما طلب شفاعت کنند؟! پس مسلماً توانایی شفاعت نیز دارند.
براساس آنچه از آیات صریح قرآن مجید گفته شد، مسلماً زیارت قبور یازده امام شیعه امامیه و شفاعت طلبیدن از آنان عملی کاملاً قرآنی است و کافران بر درستی این عمل در واقع کافران بر قرآن هستند.
منبع: وبگاه قرآنیان