حجیت ظاهر قرآن و جایگاه آن در فقه
عموماً اصولیون با اینکه ظاهر قرآن را حجت میدانند اما با ظنی الدلالة خواندن ظاهر قرآن و اعتماد بیش از حد به روایت، ظاهر قرآن را هنگام تعارض با نص روایت، کنار میگذارند! در این مطلب میخواهیم این باور اصولیون را مورد انتقاد قرار دهیم.
اولاً آنچه حجت است عقلاً باید قطعی باشد، زیرا حجت یعنی برهان و برهان باید اثبات کننده باشد. نیک مشخص است که گمان یا ظن در درستی هر مطلبی کفایت از اثبات نمیکند بلکه درستی آن مطلب باید قطعی باشد تا کفایت از اثبات کند. لذا اگر ظاهر قرآن را حجت بدانیم که میدانیم، هرگز نمیتواند ظنی باشد. همچنین لازم به ذکر است که حجیت روایت وابسته به عدم تعارض با قرآن است و روایت باید این مرحله را بگذراند تا به قطع برسد و حجت شود. در حالی که قرآن همانند چهارده معصوم مستقلاً حجت است.
ثانیاً از آنجا که فطرتاً و عقلاً ارزشهای اخلاقی فی نفسه ارزشمند هستند و ضد ارزشهای اخلاقی فی نفسه ضد ارزش هستند لذا هر عملی، اثر مخصوص خود را دارد. همچنین از آنجا که اثر اخروی اعمال بسیار عظیم است لذا کوچکترین احتمال خطا نیز در معرفی حقیقت اخروی اعمال آنهم برای وجود قادر مطلق، هرگز قابل قبول نیست. این نکته مهم یعنی اینکه کلام خدای متعال هرگز نباید برای حقجویان، احتمال برداشت غلط یا گمراهی داشته باشد.
ثالثاً در همۀ ادیان الهی پذیرش احکام، متعبدانه است. تعبد در پذیرش احکام الهی نیز هرگز با احتمال خطا در احکام الهی ولو در مرحله فهم آن قابل جمع نیست.
رابعاً بنابر مطلب دلالت قرآن که در اینجا قرار دارد قرآن خودش را کلامی قطعی الدلالة معرفی کرده است.
خامساً درست است که به طور کلی کلام معصوم میتواند کلام معصوم را قید بزند یا حتی نسخ کند اما وقتی کلامی مستقلاً به عنوان یک مجموعه کامل برای مردم معرفی شده باشد نسخ یا قید زدن آن موجب گمراهی مردم خواهد بود. همچنین حتی اگر فرض کنیم که معصومین بتوانند قرآن را قید بزنند بازهم این امر با روایت ممکن نیست چون روایت عصمت ندارد.
سادساً فرض میکنیم که ظاهر مستقر قرآن نیز ظنی الدلالة باشد. میدانیم که روایت عین سنت واقعی معصومین نیست بلکه صرفاً نقل شده است یعنی روایت، ظنی الصدور است. حال سؤال اینجاست که آیا قطعی الصدورِ ظنی الدلالة ارجح است یا ظنی الصدورِ قطعی الدلالة؟ از آنجا که ویژگی صدور در برابر ویژگی دلالت، مبنایی محسوب میشود لذا مهمتر است. بنابراین قطعی الصدورِ ظنی الدلالة نسبت به ظنی الصدورِ قطعی الدلالة ارجح است. یعنی با فرض ظنی الدلالة بودن ظاهر مستقر قرآن نیز باز هم ظاهر مستقر قرآن نسبت به نص روایت، ارجح است.
بنابر آنچه گفته شد تصدیق میشود که در ادلۀ فقهی ابتدا نص قرآن حجت است سپس ظاهر مستقر قرآن حجت است و پس از آن به ترتیب، نص و ظاهر روایت حجت است. لذا اگر بین ظاهر مستقر قرآن و نص روایت اختلاف بود ما ظاهر مستقر قرآن را میپذیریم و روایت را جعلی میدانیم. لازم به ذکر است که تمام اختلافات فقهی آیتالله العظمی صادقی تهرانی با دیگر مراجع تقلید در همین مطلبی است که ذکر شد لذا در بین مراجع تقلید هرچند همۀ آنان زحمت میکشند اما ما معتقد به احسن القول بودن رسالۀ توضیح المسائل آیتالله دکتر محمد صادقی تهرانی هستیم.
منبع: وبگاه قرآنیان