رفع اختلافات با قرآنیان یا توهین به قرآنیان؟!
چند سالی است مطلبی در فضای مجازی با عنوان «رفع اختلافات قرآنیان با اهل سنت» نوشته شده است. هرچند اصولاً نفس رفع اختلاف بین همۀ مکاتب و همۀ انسانها دلچسب و زیبا است علی الخصوص بین همۀ مسلمین که واجب است به واسطۀ آیۀ 103 سورۀ آل عمران متحد باشند اما در آن مطلب به ظاهر زیبا، مطالب خلاف واقع و دروغین بسیاری به قرآنیان نسبت داده شده است و همچنین نویسنده قضاوتهای اشتباهی نیز دارد که به همین دلایل خود را ملزم به پاسخ در برابر آن میدانیم. البته قبل از آن لازم به ذکر است که ما حساب نویسنده وهابی آن مطلب را از اهل سنت جدا میدانیم چراکه اهل سنت به مذهب حقۀ جعفری و علمایش توهین نمیکنند.
1. در ابتدای آن مطلب از قرآنیان و اهل سنت با عنوان موحدین اسلامی یاد شده است! سوال اینجا است که مگر غیرموحدین اسلامی نیز داریم؟! مسلماً هرکسی بخواهد به دین اسلام درآید ابتدا باید بر یگانگی خدا شهادت دهد و معنای موحد جز این نیست.
2. در متن اصلی مطلب آمده است قرآنیان، شیعیانی بودهاند که از عقاید غلط تشیع دست کشیدهاند اما در پاورقی آمده است که البته از اهل سنت نیز میان آنان موجود است که این خود تناقضی آشکار است و البته هردو ادعا نیز دروغ است. در واقع قرآنیان جریانی هستند که برای قرآن، اصالت قائل هستند و در هر دو مذهب شیعه و سنی وجود دارند و فقط برخی از آنان ترک مذهب گفتهاند. ضمناً ما به عنوان بخشی از قرآنیان هرگز از عقاید شیعی خود دست نکشیده و نخواهیم کشید چراکه تنها مذهب صددرصد درست و مبتنی بر قرآن را تشیع دوازده امامی میدانیم و اصلاً جریان قرآنیان را منسوب به ائمه اطهار (علیهم السلام) میدانیم که ما را ملزم کردهاند تا احادیث را به قرآن ارجاع دهیم. البته اگر برخی عقاید اشتباه میان برخی فقهای شیعه رسوخ کرده است حساب آن را از حقیقت مذهب تشیع امامیه جدا میدانیم. اما صراحتاً عرض میشود که خلافت بلافصل و امامت الهی حضرت علی (علیه السلام)، عصمت و علم غیب ائمه (علیهم السلام) و عزاداری و ساخت قبور برای ائمه (علیهم السلام) را هرگز رها نکرده و نخواهیم کرد. همچنین آقایان ابوالفضل برقعی قمی، حیدرعلی قلمداران و مصطفی طباطبائی از آنجا که عملاً به کتب اهل سنت رجوع میکنند از نظر ما سنی هستند فلذا هرگز عقاید خاصشان قابل قبول نیست بلکه تنها عقاید مذهب حقه جعفری قابل قبول است و در این مذهب نیز تنها آنان که به فرمان امام جعفر صادق (علیه السلام) مبنی بر عرضه روایت بر قرآن عمل میکنند در مسیر درست قرار دارند و شخصیتهای برجسته ما علامه قاضی، آیتالله العظمی شاهآبادی، حاجآقا رحیم ارباب، علامه طباطبائی، علامه غروی، علامه مصطفوی و آیتالله العظمی صادقی تهرانی (رضوان الله تعالی علیهم) هستند که همگی از بزرگان تشیع امامیه هستند.
3. اگر اهل سنت برایشان سنت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) اهمیت دارد باید به متواترترین احادیث حضرتش یعنی ثِقلَین و غدیر عمل کنند. ضمن اینکه حفظ جماعت مسلمین برای امام علی (علیه السلام) اهمیت داشت که ملعونین، همسر و فرزندشان را شهید کردند اما ایشان به فرمان خدا از ریختن خون قاتلان به منظور حفظ وحدت جلوگیری نمودند!
4. در مورد حادث یا قدیم بودن قرآن در آن مطلب تیتر غلط خالق یا مخلوق بودن قرآن زده شده است. مسلماً خالقی جز خدای یگانه نیست و هرچه غیر او است مخلوق است. همچنین نویسنده آن مطلب نتوانسته پاسخ مشخصی ارائه دهد که بالاخره قرآن حادث است یا قدیم است. اما جواب درست این است که طبق همان آیۀ دو سورۀ انبیاء که اشاره شده است مسلماً قرآن حادث است. شبهات اهل سنت در این مورد نیز مردود است چراکه قرآن، کلام خدا است و کلام خدا از افعال خدا است و همۀ افعال خدا حادث هستند. آنچه قدیم است تنها ذات و صفات خدا هستند اما افعال خدا حادث هستند چراکه هر فعلی باید در زمان مشخصی اتفاق بیفتد وگرنه هرگز واقع نمیشود. ضمناً نویسنده بهتر است به جای اینکه برخی افراد را رافضی بخواند ابتدا به فکر وهابی بودن خود باشد.
5. در مورد مجاز یا واقع بودن برخی الفاظ قرآن همچون مورد قبلی، نویسنده آن مطلب همچنان دچار سردرگمی است و نمیتواند یک نظر مشخص دهد. در حالی که مسلماً برخی الفاظ قرآن همچون «یدالله» در معنای مجازی به کار رفتهاند چراکه خدای متعال در آیۀ 11 سورۀ شوری میفرماید: «لیس کمثله شی»، بنابراین «یدالله»، دست به معنای عضوی از بدن نیست چراکه هرگز خدا را بدن یا جسمی نیست بلکه او وجودی بیمانند است. در این مورد در مطلب مربوط به دلالت قرآن نیز بحث کردهایم.
6. در بخش اعتبار احادیث آن مطلب، جدای از آنکه توضیحات بسیار ضعیف هستند اما در پاورقی کرامات ائمه (علیهم السلام) به خبرهای واحد ضعیف نسبت داده شدهاند. در جواب باید گفت، کرامات را که علمای شیعه نیز دارند شما اگر راست میگویید که برایتان احادیث متواتر اهمیت دارند تنها یک حدیث متواترتر از احادیث ثِقلَین یا غدیر بیاورید!
7. در بحث اولی الامر آن مطلب، اولی الامر به فرمانداران ترجمه شده است که ذهن را از حقیقت آیه دور کرده و شبهۀ عدم ولایت ائمه (علیهم السلام) را به وجود بیاورد. در جواب باید گفت که چگونه خدای متعال در قرآن که والاترین کلام است میآید اطاعت از حاکمانی که بعضاً انواع جنایتها را مرتکب میشوند را در کنار اطاعت از خود و پیامبرش قرار دهد؟! کدام عقلی چنین مطلبی را میپذیرد که شما اینطور به خود اجازه تفسیر قرآن را میدهید؟! افلا تعقلون؟! اولی الامر یعنی صاحبان امر و وقتی در کنار خدا و پیامبرش آمده است مسلماً منظور صاحبان امر رسالتی یعنی دوازده امام (علیهم السلام) هستند ولاغیر! ضمناً رهبران جمهوری اسلامی ایران هرچند معصوم نیستند و مانند انسانهای دیگر، خطا میکنند اما بدون شک، از برترین رهبران معاصر در سطح جهان بوده و هستند و شما بهتر است به فکر تولیدات تفکر وهابی خودتان که امثال ابوبکر بغدادیها هستند باشید.
منبع: پایگاه قرآنیان